ادامه داستان فرضی دیسک 11و 13 (2)

خب سلامی دوباره به همه مدکرافتی های گل…….واقعا از لایک ها و نظرات ممنونم……خیلی روحیه بخش بود……
و میریم سراغ قسمت دوم که یه ذره باحال تره……بازم اگه اشتباهی تو این مطلب دیدید به بزرگی خودتون ببخشید…..
این فرضیه توسط خودم نوشته شده و افرادی که در قسمت قبلی نام بردم در این فرضیه همکاری نکردند و این فرضیه فقط واسه خودمه…..
خب میریم سر اصل مطلب…..
برای کساییکه مطلب اولمو نخوندن اینو میزارم….
همون طور که میدونید تو دیسک 11 اول صدای کندن چند تا بلوک میاد.بعد یه آهنگ مخوف زده میشه.درست بعد از شروع شدن آهنگ یه صدای نا هنجار دیگه به گوش می رسه.(ظاهرا هوا خیلی سرده که هی صدای ها کردن تند تند نفس زدن میاد)خب بعد از این،اون شخصیت توی disk فندکش(همون flint and steel خودمون)رو در میاره و آتش درست میکنه و بعد از اون هم چند تا سرفه میکنه.بعد ظاهرا راحت میشه و به یه جایی تکیه میده.بعد یه صدایی شبیه عق میاد(خیلی ناشناخته هستش،نتونستم تشخیص بدم)بعد صدای ورق زدن کتاب میاد.بعد یه دفعه ای مرده یه چیز میبینه میتر سه و اطرافش رو نگاه میکنه.بعد شروع به دویدن میکنه و آخرش هم که شروع به کندن زمین میکنه و بعد جمله آشنای herobri (فکر نکنید من ناقص نوشتم خودش ناقص گفت)و بعد ظاهرا هیروبراین میکشتش.
دیسک 13 رو توضیح نمیدم.یه عالمه صدای اجق وجق توش هست دیگه خودتون برید تو ماینکرفتتون ببینید.
.
.
.
اینم واسه کسایی که اولین مطلبمو نخوندن….این چیزیه که درنگاه اول از دو دیسک برداشت میشه….
.
.
.
خب چون این مطلبم به null مربوط میشه،بهتره یه ذره نول رو معرفی کنم…….
نول از نظر من (تو این فرضیه) همون کسیه که هیروبراین ازش میترسه…….نول یعنی پوچ و تو خالی….یه انیتی که اسکشنش کاملا سیاهه…….یه سیاهی معنادار…….یه سیاهی که آدم وقتی میبینتش یه جوری میشه و دلهره پیدا میکنه و کلن اسکرین شات یادش میره (خخخخخخخخخخخ)…..برای این که براتون بیشتر تو ضیح بدم ظاهرشو اینو میگم……فکر کنید استیو جلوتون وایساده…..
بعد برید تو یه برنامه ای کلن اسکینو سیاه کنید……این میشه نول…….تو یه مطلب از کاربر محترم warlord خوندم که نوشته بود هیروبراین به بازیکن میگه ماینکرفت دیگه بازیه نول هستش و از بازیکن خواهش میکرد که او سیاهی رو روشن نکنه……..خب میریم سراغ فرضیه….
.
.
.
خب فرضیه دومم اینه…….
.
.
.
اون شخصیت (که در مطلب قبلی فهمیدیم که استیو یا الکسه….البته تو این مطلب ثابت میکنم که امکان داره که اونا نباشن) داره معدن میکنه (فارسی را پاس بداریم خخخ)….بعد میاد فندکشو در میاره و آتیش روشن میکنه……بعد چند تا سرفه میکنه و بعدشم استفراغ میکنه(از نظر من)بعد انچانت بوکشو باز میکنه و دنبال یه چیزی تو کتاب میگرده….و بعد یه دفعه ای آتیش خاموش میشه….اطرافشو نگاه میکنه و دوباره میخواد آتیش روشن کنه که نمیشه و نمیتونه…..(تا اینجا که تکراری بود یه ذره)
خب……تا الان فکر کردید که هیروبراین دوسته ما باشه؟؟؟؟؟؟؟خب شاید تو این فرضیه باشه (دابل خخخخخخ)
تو همین موقع اون شخصیت نول رو میبینه و پا میزاره به فرار……..
بعد میرسه به بن بست و زمینو میکنه و بعد نول میرسه به اون و اون شخصیت فریاد میکشه که:herobri
قبل از اینکه جملشو تموم کنه نول کارشو تموم میکنه……..
خب از نظر من وقتی اون شخصیت فریاد میزنه که herobri از نظرم اینجا اون شخصیت از هیروبراین میخاد تا بهش کمک کنه……
بعد یه صدای خش خشی میاد که از نظر من نشون میده که این شخصیت مرده…..(فکر کنم) و…..دیسک 11 تموم میشه….
.
.
.
خب اگه دیسک 11 و 13 رو با هم بزاریم وقتی دیسک 11 تموم میشه صدای دیسک 13 یه چند لحظه قطع میشه که از نظر من اینجا هیروبراین میاد و دربرابر نول قرار میگیره…….بعد یه صدای بلند میاد که نشون میده جنگ شدیدی بین اونا در گرفته……
در آخر کسی که پیروزه هیروبراینه…..هیروبراین جسد نولرومیندازه تو آب…..ولی بعد صدای حباب میاد که نشون میده نول هنوز زندست….
بعد چند ثانیه صدای باد میاد که نشون میده نول از آب اومده بیرون…….
.
.
تا حالا فکرکردید هیروبراین چرا شما رو میکشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
شاید این کشتن به خاطر امنیت شما باشه……
فکر کنید نول میخواد شما رو بکشه…..
از نظر من وقتی نول میاد اطراف شما هیروبراین ظاهر میشه و برای امنیت،شما رو میکشه…….
.
.
.
.
از نظر من این جنگ برای همیشه ادامه خواهد داشت…..و همیشه هیروبراین شما رو برای امنیت میکشه….و همیشه هیروبراین پیروزه….مگر این که یه روز هیروبراین تحت شرایطی کشته بشه……اون موقع دیگه نمیدونم چه بلایی سر ماین میاد……
.
.
.
خب حالا بهتره یه سیدم بگم و مطلبو تموم کنم……
من یه روز تو پی ای شانسی (به خدا شانسی) یه دنیا کریتیو ساختم…….دیدم اونجا پر نشانه هیروبراین (تو این مطلب بهتره بگم نول)
هستش……..یه عالمه دریاچه لاوا و dirt های کنده شده و بلاک روی هوا……
تصمیم گرفتم این سیدو روی server.pro بزارم و با دوستم amirreza بریم تو این سید……یعنی با کامپیوتر رفتیم تو این سید……
.
خب تو کامپیوترم این سید یه عالمه نشونه هیروبراین یا نول داشت…….بعد یه جا پیدا کردیم که دریاچه لاوا داشت…….
اون منطقه پر غار های کوچیک بود…..در این بین من و امیررضا رفتیم تو یه غار که بزرگ بود…..وقتی رسیدیم به آخر این غار من از سر کنجکاویم دیوارو کندم و پس از کندن چن تا بلاک یه دفعه ای به یه غار دیگه رسیدیم……اون غار به 2 راه تقسیم میشد….ما یکیشو رفتیم…ان راه به دو راهه دیگه تقسیم شد…..ما هم یکیشو رفتیم…..روال این غار همینطوری بود…هر راه به چند تا راهه دیگه تقسیم میشد……بعد چند تا راه تازه چیزای عجیب شروع شد……وقتی به یه دریاچه لاوا رسیدیم هر 2 مون هی op و deop میشدیم…..
بعد من با چند تا ترفند تونستم متوقفش کنم…….ادامه دادیم…..
.
.
.
بعد چند دقیقه راه رفتن یه دفعه ای شخصیت من هی بی دلیل میرفت تودیوار در حالی که اصلا کیبوردم مشکلی نداشت……
بعد چند دقیقه (بهتره بگم چند ساعت) رسیدیم به آخر غار….اینجا بود که ناگهان یه پیام فقط برای امیررضا اومد و اون پیام این بود….
fu.k off and come back
.
.
خیلی ناجور شده بود……
ما هم میخواستیم برگردیم که ناگهان یه پیام واسه هردومون herobrine joined the game اونم با خط قرمز……
بعد ما هم خیلی ترسیده بودیم ولی تصمیم گرفتیم که بمونیم و ببینیم چی میشه……
چند دقیقه بعد یه پیام واسه هردومون اومد که این بود….f.ck you
و هر دومون مردیم……..
بعد که ریسپاون شدیم دیدیم که هیروبراین میخواست هرودومونو بن کنه ولی نشد……
بعد چند دقیقه نوشت herobrine left the game
وضعیت خوب بود….
عجیب این بود که شب شده بود و داشت برف میومد……ولی برف داشت فقط در یک منطقه ی خاص میبارید…….یعنی به صورت مربع فقط در یک منطقه میبارید….خیلی عجیب بود…..
روز بعدش با ZCL و امیررضا رفتیم به اون سید دوباره و اون غارو بازم کشف کردیم ولی با چن تا تفاوت…….
.
وقتی به یه منطقه ای از اون غار رسیدیم
(اون موقع فقط ZCL بود) یه دفعه ای نول رو پشت ZCL دیدم……حیف که وقتی به ZCL گفتم نول رفت…..
بعد چند دقیقه که گشتیم و امیررضا هم اومد به یه جا رسیدیم که پر آبشار و دریاچه لاوا بود……….
اون موقه بود که این پیام اومد … (سه نقطه اومد)
بعد چند دقیقه اومد hjalp ….. (تو زبان سوعدی یعنی کمک)
بعد وقتی zcl رفت…من و امیررضا یه جا رو پیدا کردیم……وقتی اونجا فرود اومدیم یه صدای بام اومد….یه صدای خیلی بد…
بعد چند دقیقه نوشت yjou djont hjelp me که اگه حروف اضافی رو بردارید معنیش میشه تو منو کمک نکردی…..
نمیدونم اونجا نول هیرو رو کشت یا هیرو نول رو کشت……ولی خب هردوتاشون وحشتناکه……
بعدش دیگه اتفاق خاصی نیفتاد…اگه میگید اون پیاما از کامند tellraw هستش باید بگم که هیچ کدوممون tellraw رو به طور کامل بلد نبودیم…….
اگه نکته ای تو این تجربه هست که من نگفتم امیررضا و zcl ذکر میکنن تو نظرات……

سید:453715919
.
.
.
خب اینم پایان مطلب و فرضیه دوم من……امیدوارم خوشتون اومده باشه…..
در ضمن میخواستم بگم که من نمیخوام مپ herobrine mustdye رو بسازم…..یه مپ بهتر رو میسازم…..(این خطاب به sdw 1980)
در ضمن:

لطفا لایک و نظر بدید تا روحیه بگیرم….چون الان یه فرضیه دیگه تو ذهنم در حال شکل گیریه….اگه کامل شد حتما میزارمش……
شما هم فرضیه تون رو بگید…..
در ضمن اگه اسکرین شاته این تجربیاته من و امیررضا رو خواستید در نظرات اعلام کنید….
تعداد واژه:خـــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بیشتر از اونی که فکر میکنی……
خوندن قسمت اول یادتون نره….قسمت اول رو ببینید حتما
تا مطلبی دوباره خدا نگهدار…….

541+
اگه شما هم دوست دارین اطلاعاتتون رو با بقیه به اشتراک بذارید و نویسنده سایت بشین اینجا کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کپچا *

برای مشاهده یکی از پست های سایت
بصورت تصادفی اینجا کلیک کنید.